سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
تاریخ : دوشنبه 92/1/19

اخمی ز نو آغاز کرد این گونه احسان می کند
زخم دلم را باز کرد این گونه احسان می کند
در این دیار بی کسی دنیای من بودست او
دنیای من پروازکرد این گونه احسان می کند
من شادمانی و خوشی از بهر او کردم طلب
او غم طنین انداز کرد این گونه احسان می کند
با رنج او رنجیده ام با ساز او رقصیده ام
آهنگ دیگر ساز کرد این گونه احسان می کند
من در تمنای گلی زآن باغ سبز چشم او
خود را به خواب ناز کرد این گونه احسان می کند
خواندم برای قلب او دنیایی از شعر و جنون
صد حرف من یک غاز کرد این گونه احسان می کند
بیچاره این مرغ دلم بال و پرش را بسته بود
بند از دوبالم باز کرد این گونه احسان می کند




ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی
 
تاریخ : سه شنبه 91/12/29

لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم
یکبار دگر خانه ات آباد بگو "سیــــب"






ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی
 
تاریخ : سه شنبه 91/12/29
مرد فقیرى بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست میکرد و او آنرا به تنها بقالى روستا مى فروخت. آن زن روستایی کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت و همسرش در ازای فروش آنها مایحتاج خانه را از همان بقالی مى خرید.   روزى مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره ها 900 گرم است.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره ها را به عنوان یک کیلویی به من مى فروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: راستش ما ترازویی نداریم که کره ها رو وزن کنیم ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادیم .

یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه مى گیریم.




ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی
 
تاریخ : چهارشنبه 91/12/23

کاندیدا رأی آورد!
تابلو، نقاش را ثروتمند کرد!
شعر شاعر، به چند زبان ترجمه شد!
کارگردان، جایزه ها را درو کرد!
و هنوز ...
سر همان چهار راه
واکس می زند...
کودکی که همیشه بهترین "سوژه" است...!!





ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی
 
تاریخ : پنج شنبه 91/11/26

با خبر می‌شوید که پرتغال در فلان میوه فروشی ارزان شده است شما چه اقدامی انجام می‌دهید؟

الف) سریعاً خودم رو به میوه فروشی میرسونم و چهار و پنج کیلو میخرم تا برای روزهای آینده نگه دارم

ب) اهمیتی به این موضوع نمیدم فوقش 100 تومن ارزون تره دیگه

ج) به داستان زیرعمل می‌کردم:

روزی من در «نوفل لوشاتو» به علت ارزانی ، حدود 2 کیلو پرتقال خریدم . فکر کردم چون هوا خنک است ، برای سه الی چهار روز پرتقال خواهیم داشت.

 امام خمینی با دیدن پرتقال‌ها فرمودند «این همه پرتقال برای چیست ؟» من برای این که کار خود را توجیه کنم ، عرض کردم : «چون پرتقال ارزان بود، این قدر را برای چند روز خریدم.» حضرت امام فرمودند: «شما مرتکب دو گناه شدید. یک گناه باری این که ما نیاز به این همه پرتقال نداشتیم و دیگر این که شاید امروز در نوفل لوشاتو کسانی باشند که به علت گران بودن پرتقال نتوانسته باشند آن را تهیه کنند، و شاید با ارزان شدن آن، می توانستند مقداری از آن را تهیه کنند، در حالی که شما این مقدار پرتقال را برای سه یا چهار روز، آن هم به جهت ارزان بودند آن خریده اید. ببرید مقداری از آن را پس بدهید!»

گفتم: «پس دادن آنها ممکن نیست.» حضرت امام فرمودند: «باید راهی پیدا کرد.» عرض کردم: «چه کار می توانیم بکنیم؟» حضرت امام در جواب فرمودند : پرتقالها را پوست کنید و به افرادی بدهید که تا حالا پرتقال نخورده اند. شاید از این طریق خداوند از سر گناه شما بگذرد.»




ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی
<      1   2   3   4   5   >>   >