سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
تاریخ : شنبه 91/1/5

اکبر عبدی می‌گوید:
یک روز سر سریال بودیم .

هوا هم خیلی سرد بود .
حسین از ماش...ین پیاده شد بدون کاپشن .
گفتم : این جوری اومدی از خونه بیرون ؟ نگفتی سرما می‌خوری ؟!
کاپشن خوشگلت کو ؟
گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟
گفتم : آره !
گفت : من هم خیلی دوستش داشتم ،
ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت ؛
ولی من فقط دوستش داشتم ...




ارسال توسط انجمن خیریه رهروان سیره علوی